دست به دامن تاریخ و شکوهی که ما هیچ سهمی در آن نداریم زدن، برخاسته از ناتوانی، تهیدستی و فقر فرهنگیی است که شانههای کمکار و مسوولیتگریز ما توان کشیدنش را ندارند. اگر جوان تاجیک و هزاره چنگ به دامن یک گذشته مبهم و گنگ نزند و دلش را به «گذشتهٔ درخشانی» شاد نکند چه […]
بیشتر بخوانید جنگ تاجیک و هزاره
چرا نمیتوانیم منتظر بمانیم؟
«چرا نمیتوانیم منتظر بمانیم» عنوان یکی از مجموعه نوشتههای مارتین لوتر کینگ، رهبر جنبش حقوق مدنی سیاهپوستان امریکا است. بحث محوری این کتاب را میتوان اینگونه خلاصه کرد که؛ سیاه پوست تا بکی باید منتظر فرصت مناسب برای تغییر سرنوشتش باشد؟ با آنکه میزان بیدادی که در امریکا بر انسان سیاهپوست روا دیده میشد و […]
بیشتر بخوانید چراضد طالب بودن اوغانان کافی نیست؟
برخی تاجیکان و هزارگانی که بیتشر از اوغانان به غیرقومی جلوه دادن طالبان آستین بالا زده بودند، با دیدن کوچکترین واکنش ضدطالبانی از نشانی اوغانان، تمام بیداد یکصد و بیست و هشت ساله را از یاد میبرند. به این خواهران و برادران دستپاچه بگویم که اوغان صاحب خرد، بقای خودش را در تدوام طالب نمیتواند […]
بیشتر بخوانید چرا از سکولاریسم بترسیم؟
رفیقم حشمت رادفر جایی سخنرانی داشت و از زنده یاد استاد رهنورد زریاب نقل قولی کرد؛ «نسل فرزانهای در راه است». به باور رادفر و من، آن نسل فرزانهٔ که استاد از آن سخن میگفت رسیده است. نسلی که در بیست سال گذشته طهارت نفس نگه داشت، نسلی که پرسید و تابوهای تباری و سمتوسویی […]
بیشتر بخوانید تاجیکان و سیاست ریاکارانه
تمام کتابهای تاریخی که در مورد تاجیکان نوشته شدهاند، تاجیک را در مدار دو چیز به بحث گرفتهاند؛ فرهنگداری و بازار داری. تاریخ نگاران، اقتدار تاجیکان در دورههای گوناگون را هم در تسلط آنها بر بازار و فرهنگ تعریف کردهاند. تازهترین کتابی که در مورد تاجیکان نوشته شده است «تاریخ تاجیکان، ایرانیان شرقی» نوشتهٔ ریچُرد […]
بیشتر بخوانید مازندران و بدخشان من و ناصر خسرو
دوستان زیادی پرسیده بودند که چرا در در شعر «من ایرانم» بدخشان را «همان مازندران داستانهای کهن» خواندهام. کوتاهترین پاسخ به این پرسش در سفرنامه و شعرهای حجت خراسان، ناصر خسرو بلخی نهفته است. همشهری من، که گاهی خودش را شهٔ شگنی و میر مازندری نیز خوانده است، بدخشان و مازندران را گاهی مترادف و […]
بیشتر بخوانید دیدارم با احمد مسعود؛ جبههٔ مقاومت «ملی» و سردرگمیهایش
به گمانم وقت آن فرا رسیده است که روزهٔ سکوت در برابر «جبههٔ مقاومت ملی» را بشکنیم. تعهد من با خودم این بود که در تقابل با «مقاومت» قرار نگیرم. و هنوز هم بر آن عهد استم. نیتم در این نوشته نیز ایستادن در برابر مقاومت نیست. مقاومت جبههٔ مشترک همهٔ ماست، مگر از سوی […]
بیشتر بخوانید نیاز تاجیکان به خودشناسی و خودسازی
در بیست سال گذشته، گواه شکلگیری، ناکامی و فروپاشی جنبشها و حزبهای فراوانی از نشانی تاجیکان بودهایم. جدا از نفس این جنبشها که سیاسی بودهاند یا فرهنگی، هیچکدام دوام نیاوردند یا جز نام و نشانی از آنها نمانده است. چرا اینگونه است؟ چرا تاجیکان با گذشت زمان پراکندهتر میشوند؟ در نشست و برخاستم با سه […]
بیشتر بخوانید پارسی زبان دوزخیان؟
در این نبشته میخواهم کوتاه سخنی پیرامون کتاب نهایت ارزندهٔ آذرتاش آذرنوش؛ «چالش میان فارسی و عربی: سده های نخست» داشته باشم. خواندن این کتاب را برای هر روان پرسشگر فرض میدانم. این کتاب پهنه های بسیار تاریک و گنگ تاریخ را به بحث گرفته و به پرسشهای پاسخ گفته است که هویت امروزین ما […]
بیشتر بخوانید